بازار هدف

۱۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

عزیز من

mohamad zam | سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۱ ب.ظ

📝

عزیز من!

زندگی، بدون روزهای بد نمی شود؛بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم.

اما، روزهای بد، همچون برگهای پائیزی ، باور کن که شتابان فرو می ریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان می شکنند، و درخت، استوار و مقاوم بر جای می ماند.


عزیز من!

برگهای پائیزی، بی شک، در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند...


#نادر_ابراهیمی


  • mohamad zam

پسرکی دو سیب در دست داشت

mohamad zam | دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۹ ب.ظ

پسرکی دو سیب در دست داشت

مادرش گفت:

یکی از سیب هاتو به من میدی؟

پسرک یک گاز بر این سیب زد

و گازی به آن سیب !

لبخند روی لبان مادر خشکید!

سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده

اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:

بیا مامان!

این یکی ، شیرین تره!!!!

مادر ، خشکش زد

چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!

هر قدر هم که با تجربه باشید

قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید

و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد


  • mohamad zam

بخشی از وقتِ من

mohamad zam | يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ب.ظ

بخشی از وقتِ من صرفِ کشفِ آدرسِ درستِ حرف‌ها می‌شود. 

بخشی از وقتِ من صرفِ این می‌شود که بفهمم فلانی منظورش چه بود.

خُب ای دردت چیه؛ منظورت را خودت بگو.

من از جمله‌ی “خودت باید می‌فهمیدی از حرفام”، ” اگه منو می‌شناختی، می‌فهمیدی منظورم چیه” و مشتقاتی از این دست؛ بیزاااااااارم.

 این را آدمی دارد می‌گوید که خدای کدگذاری ست. 

که اگر بنشینید پای حرف‌هاش، یقین می‌یابید که آلزایمر دارید؛ 

بس‌که جزئیات لعنتیِ رفتارها را در خاطرش انبار می‌کند و درنظر می‌گیرد. اما این آدم، از اسرار غیب بی‌خبر است. مرحمت فرموده، از اسرار غیب‌تان او را مطلع کنید. حرفتان را رک توی صورتم بگویید.

#دنیا #شما_فرستادین

  • mohamad zam

امروز ظهر

mohamad zam | يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ق.ظ

امروز ظهر ناهار عدس پلو داشتیم ، نه اینکه بدمزه باشد ، من دوست ندارم 

نهار نخوردم ، یک تکه خربزه با دست گاز زدم و رفتم سر درسم ، بقیه هم نهارشان را خوردند رفتند پی کارشان ، خیلی اتفاق خاصی نیفتاد نه بقیه تب کردند که من نهار نخورده ام نه من از گشنگی مردم 

حالا من اگر عدس پلو را به زور میخوردم برنج و عدس و آب و روغن را که حرام می کردم هیچ ، هر قاشقی هم که پایین می دادم عذاب می کشیدم

اگر از تنهایی رنج می برید خواهشا به عدس پلو قانع نشوید ، بروید بگردید غذای مورد علاقه تان را پیدا کنید ، مثلا زرشک پلو با مرغ 

اینکه از سر تنهایی وارد یک رابطه با کسی شوید که خیلی دوستش ندارید هم خودتان را عذاب می دهید و هم طرف مقابلتان را حرام می کنید 

همیشه به خاطر نیازهایتان دست به هر کاری نزنید ، هیچ وقت عدس پلو را بخاطر گشنگی نخورید... 

#مسعود_ممیزالاشجار

  • mohamad zam

و اما تو!

mohamad zam | شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ

و اما تو! 

عجب هوایی داری.. !

هواےِ تو ڪہ بہ سرم می زند

دیڪَر در هیچ هوایی

نمی توانم نفس بڪشم...!

عجب هوایی داری…




  • mohamad zam

از نمک نشناس ها

mohamad zam | جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ

از نمـک نشنـاسـہـا ...

آزار دیــدن سخـت نیسـت

درد دارد ...

خــوردنِ زخـم از نمـک پـروردھ اے !!


  • mohamad zam

ای زندگی

mohamad zam | جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۹ ب.ظ

ای زندگی بردار دست از امتحانم

چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم

 

دلسنگ یا دلتنگ ! چون کوهی زمینگیر

از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم


کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست

اکنون که میبینند خوارم،در امانم


دلبسته افلاکم و پابسته خاک

فواره ای بین زمین و آسمانم


آن روز اگر خود بال خود را می شکستم

اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم؟!


فاضل نظری


  • mohamad zam

نه شالی نه کلاهی

mohamad zam | جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۹ ق.ظ

نه شالی


نه کلاهی


نه چتری!


راست می‌گویند آدمی که برای همیشه می‌رود


هیچ‌چیزش را جانمی‌گذارد


نه شالی، نه کلاهی، نه چتری


بگو


بگو چگونه تحمل کند این خانه زمستانی را


که از چمدان تو جامانده است؟


  • mohamad zam

ساده بودنم دلت را زد

mohamad zam | پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

مرا"ببخش"که 

  " ساده"بودنم

   " دلت"را زد

   مرا"ببخش"اگر

   " عشق"ورزیدنم

" چشمانت"رابست

" می روم"تا"آنان"

   که"تواناترند"

     " تو"را به اوج 

     " بودنت"برسانن


  • mohamad zam

خشک کردن گوشی خیس

mohamad zam | پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۶ ب.ظ

لازم نیست که تمامی مراحل را انجام دهید در اغلب موارد در صورتیکه گوشی را باز کنید و قطعات آن را خشک کنید کافی است. در صورتیکه اینکار فایده نداشت سایر مراحل را ادامه دهید.

نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید آن است که داخل هر گوشی از تعدادی شاخص رنگی استفاده شده است که در صورتیکه کمترین رطوبتی وارد گوشی شود رنگ آنها عوض می‌شود. بنابراین تکنسین‌ها به راحتی با دیدن این شاخص‌ها متوجه ورود و یا عدم ورود آب به داخل گوشی می‌شوند لذا خشک کردن قاب گوشی و ارسال آن به شرکت گارانتی و اظهار بی‌اطلاعی در مورد دلیل خرابی آن نه تنها فایده‌ای ندارد بلکه فقط شما را به عنوان یک دروغ‌گو معرفی خواهد کرد!

و اما راه‌حل ...

سریعا گوشی را از آب خارج کرده و باتری آن را از دستگاه جدا کنید تا گوشی خاموش شود. سعی نکنید که گوشی را توسط دکمه پاور خاموش کنید بلکه از طریق جدا کردن باتری اینکار را انجام دهید. سرعت عمل شما در این مرحله بسیار تعیین کننده است. با برداشتن باتری مانع از ایجاد اتصال کوتاه بین اجزای هادی گوشی شده و از بوجود آمدن جریان‌های الکتریکی اشتباه در مسیرهای نادرست جلوگیری می‌شود.

  • mohamad zam